اســـراف تو را از رخ عیار جدا کرد
غافل شدنت از صف بیدار جدا کرد
مجنون شدی اما نه در آن عشق تو باقی
عشقی که تو را از دم ابرار جدا کرد
خیزی بزن و بانگ بلندی تو بر آور
طائر نشده پر زده طومار جدا کرد
ققنوس صفت تا به قدم نامه ی خورشید
آری نظری باشد و آن یار جدا کرد
اللهم وفقنما لما تحب و ترضی- اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
جدا ,تو ,محمد ,اللهم ,عیار ,نظری ,جدا کرد ,را از ,تو را ,محمد و ,عیار جدا
درباره این سایت